پلها را دوست دارم
اصلا پلها را برای همین خاصیت درگذارودرگذر بودن دوست دارم. به لذتی که نگریستن جور دگر میدهد. به جایی فراتر و رهاتر از تیکتیک ثانیههایی که روی زمین تو را هر لحظه میبلعند و نشخوار میکنند.
اصلا پلها را برای همین خاصیت درگذارودرگذر بودن دوست دارم. به لذتی که نگریستن جور دگر میدهد. به جایی فراتر و رهاتر از تیکتیک ثانیههایی که روی زمین تو را هر لحظه میبلعند و نشخوار میکنند.
انگار خاصیت چهلسالگی به بعد است که آدم شروع میکند به دوستداشتن بیشتر خودش. میفهمد پشت هیاهوی پرطمطراق جهان هیچ نیست. تازه دوزاریاش میافتد که آنقدرها وقت ندارد که درگیر فلسفههای التقاطی و مکاتب اجتهادی و معناهای امتزاجی شود. شاخهبهشاخه دست میبرد به هَرَسکردن، دوریجستن از میل به میوهچینی و نزدیکترشدن به تنه و ریشه. کمکم از شتاب زیستن کم میکند و کممصرفتر میشود. طبیعتتر میشود؛ نه اینکه اسیر شعارهای خوشآبورنگ روز شود در حفظ طبیعت… نه… اصلا خودش طبیعت میشود. راحت بگویم: طبیعت خودش را پیدا میکند.
زیورآلات و دستسازههای چوبی کرگدن *** بهترین انتخابها با طرحهای تک و تکرارنشدنی برای هدیهدادن*** رد کردن
آخرین دیدگاهها