نامه‌های من و پول (قسمت ۳۱): این منم

من این‌ را با تمام وجود درک کردم که مشکلات من ارزشمند هستند و حتما باید به آن‌ها رسیدگی کنم چون من ارزشمند هستم. 

درود بر حمیرای عزیزم 

پیش از هر چیزی باید بگویم که من سراپا تقصیرم که تو رفیق ناب را چشم به راه گذاشتم.

این حق را به خود نمی‌دهم که از اعماق سیاهی برایت بنویسم و ترجیح می‌دهم که خود را بسوازنم و دوباره زنده کنم تا حرفم چیزی را داشته باشد که شایسته و بایسته توست و مرا مفتخر و مسرور می‌کند به نوشتن آن برای تو.

این نامه را پیش از خواندن نامه‌های تو می‌نگارم و بعد می‌روم سراغ نامه‌هایت و آن‌ها را می‌خوانم و پاسخ می‌دهم.

من به کشفی بسیار بزرگ نائل آمدم. تو خود در جریان همه چیز هستی. از مشکلاتی که بر سر راه زندگی من در این چند ماه اخیر بود و فکر مشغولی‌هایی که داشتم.

امشب شب بسیار سخت و عجیبی بود نیمی از صورتم به خاطر تنش‌های عصبی‌ایی که بهم وارد شده بود بسیار حساس و همانند جای گزیدگی برگ گزنه شده بود.

دست از هر کاری شسته بودم و به هیچ چیز پاسخی نمی‌دادم مگر این که مجبور می‌شدم.

آخر سر هم یکی از دوستان مشترک پیامی داد و درخواست از من کرد و با این حال که به خویش نهیب می‌زدم که امشب که شرایط مساعدی نداری کاری نکن و حرفی نزن، اما گوشم بدهکار نبود و انجام دادم و تنها چیزی که باقی مانده کاسه‌های شکسته و میز سر و ته بود.

یکی از دوستان پیامی داد و من همچنان در همان دنیای قبلی بودم و اصلا متوجه حرف‌هایش نشدم و شروع کردم به فحش دادن در درون خودم که ناگهان دیدم من مشکلی دارم که آن را حل نکردم و مدام با انجام دادم کارهای متفرقه خود را از آن دور می‌کنم.

کمی به آن نگاه کردم و سر برگرداندم به عقب و دیدم همهٔ اتفاقاتی که در این ماه اخیر برای من افتاده است را فقط رفع رجوع کرده‌ام و تنها یک جمله به خودم می‌گفتم: «این که مشکل نیست ببین چقدر بدبخت‌تر از تو هست!»

و بدین گونه شد که من مشکلات خود را نادیده گرفتم و حقیر شمردم و در حقیقت من خودم را نادیده گرفتم و حقیر شمردم و نتیجه این شد.

بله من این را کشف کردم.

من این‌ را با تمام وجود درک کردم که مشکلات من ارزشمند هستند و حتما باید به آن‌ها رسیدگی کنم چون من ارزشمند هستم.

ارادتمند
پول ارزشمند 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط