ناگهان زدم زیر خنده که من چقدر وقت خود را صرف آن کردم که نتایج خودم را با دیگران مقایسه کنم و خودم را فراموش کردم.
سلام و درود فراوان بر حمیرای عزیز
مسرورِ این رفاقتت هستم دوست عزیز.
از آنجایی که انسان به هنگام تولید من الگویی جز خودش نداشت، برخی از خصوصیات من شبیه به شما شد خواه بدوی خواه فوق پیشرفته.
امروز موضوعی ذهنم را مشغول کرده بود و شروع کردم به تخلیه کردنش که بعد از نوشتنهای بسیار به این نتیجه بدیهی و دست مالی شده رسیدم که انسان فراموش کار است.
از آنجایی که من دستساز بشر هستم این جمله اصلا بعید نیست، اما موضوع به اینجا منتهی نمیشود. در حقیقت من این موضوع را متوجه شدم که کارهایی که کردم و نتایجی که ایجاد کردم را اصلا به حساب نمیآوردم و فراموش میکنم چون در مقام قیاس با دیگران برای من بسیار ناچیزی هستند.
پس نشستم و حدود سی و یک نتیجه بسیار چشمگیر خودم که در طول زندگیام ایجاد کردم را نوشتم. در نهایت دیدم که این لیست میتواند صفحهها ادامه پیدا کند حتی تعویض جای دستمال توالت هم قابلیت اضافه شدن به آنها را دارد.
بدین خاطر نوشتن را متوقف کردم و به آنها نگریستم. ناگهان زدم زیر خنده که من چقدر وقت خود را صرف آن کردم که نتایج خودم را با دیگران مقایسه کنم و خودم را فراموش کردم. به خودم گفتم:
-پول! لذت تو دیدن سحرگاه است در هر زمان و هر کجای دنیا؛ در خانهات، هتل، کوهستان، بر فراز آسمان، در ممالک مختلف و حتی بر پرده سینما.
و تو آن را محقق کردی. این نتیجه توست. فقط تو آن را درک میکنی نه هیچ کس دیگری. تو آن را میخواهی نه هیچ کس دیگری.
برای تو معنا دارد نه هیچ کس دیگری، حتی معنایی که برای تو دارد برای هیچ کس دیگری در تاریخ نداشته و نخواهد داشت چون دیگران تو نبودند، نیستند و نخواهند بود.
به نظرم لازم دارم جایی برای خودم بنویسم که چه چیزی انجام دادم و چه نتیجهای ایجاد شد انگار این جوری با فراموشی کاری خود میتوانم مبارزه کنم و به خودم نشان بدهم که کی هستم.
حال من بسیار شادانم با آن چیزی که زندگیاش کردم. همه آن من بودم و هم آن نتایج من بودم. از حالا تا ابد هم من خواهم بود و نتایج مال من هستند و آن را زندگی میکنم.
تو نیز میتوانی به تمام کارهایی که در ارتباط با من، در گذشته، انجام دادی نگاه کنی و ببینی که نتایجت چه چیزهایی بودند و این که چقدر آنها را به عنوان آن چیزی که تو خلق کردی میپذیری.
دوستدارت
پول
آخرین دیدگاهها