نه سپیدم نه سیاه

هیچ راه دیگری ندارم جز به شنیدن، دیدن و بازگوکردن دوباره زندگی.
زندگی گاهی سپید می‌شود گاهی سیاه.

انسداد در میانه جریان تند

خاموشی در عین فریاد پرهیاهو

خشم در بستر سپید آرامش

آذرخش سهمگین در آسمان صاف بی‌لکه

نه، از هیچ‌کدام نمی‌شود گذشت

انکار هر کدام به انفجار نیستی ختم می‌شود

باید در آغوششان کشید تا ماشه‌ سلاحشان کشیده نشود

و پس از نیوشدن به سکوت،

رهایشان کرد

تا عصیانی دیگر

تا بی‌اثرشدن انکاری دیگر

پیوست: بعد از چند روز سکوت، هزار کلمه آزادنویسی کردم. احساسات پرتلاطم زبانه کشیدند و بیرون جهیدند.

هیچ راه دیگری ندارم جز به شنیدن، دیدن و بازگوکردن دوباره زندگی.
زندگی گاهی سپید می‌شود گاهی سیاه.

من نه سپیدم نه سیاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط