هیچ راه دیگری ندارم جز به شنیدن، دیدن و بازگوکردن دوباره زندگی.
زندگی گاهی سپید میشود گاهی سیاه.
انسداد در میانه جریان تند
خاموشی در عین فریاد پرهیاهو
خشم در بستر سپید آرامش
آذرخش سهمگین در آسمان صاف بیلکه
…
نه، از هیچکدام نمیشود گذشت
انکار هر کدام به انفجار نیستی ختم میشود
باید در آغوششان کشید تا ماشه سلاحشان کشیده نشود
و پس از نیوشدن به سکوت،
رهایشان کرد
تا عصیانی دیگر
تا بیاثرشدن انکاری دیگر
پیوست: بعد از چند روز سکوت، هزار کلمه آزادنویسی کردم. احساسات پرتلاطم زبانه کشیدند و بیرون جهیدند.
هیچ راه دیگری ندارم جز به شنیدن، دیدن و بازگوکردن دوباره زندگی.
زندگی گاهی سپید میشود گاهی سیاه.
من نه سپیدم نه سیاه
آخرین دیدگاهها