سر همین کوچهای که الان ساکنش هستیم یک ساختمان دوطبقه است. قدیمها که خانهمان حدود پانصد متری پایینتر از اینجا بود طبقه دوم همین ساختمان درمانگاه بود. شامل مطب یک پزشک عمومی، واحد تزریقات و البته در راهروی کناریاش مطب یک دندانپزشک بود که هنوز هم هست و تابلوی مطبش را میتوانم از پنجره رو به کوچه ببینم.
اتاق پزشک، قبل از اینکه انیشتین مهربان و خندان در آن برای ما دارو بنویسد، مقر یک پزشک قدبلند با کلهای درخشان و بیمو بود. در خانواده ما برادر بزرگم مشتری دائمیاش بود و همیشه میگفت این دکتر قاتل سرماخوردگی است. همیشه فکر میکردم مقام و مرتبه جناب آقای دکتر در نظر برادرم همردیف شلغم بود. ارادت خاصی برای هر دو قائل بود.
تا اینکه جناب قاتل پایش شکست و طبیعتاً سخت بود که پای دراز گچگرفته را هر روز دو طبقه بالا بکشی و دوباره برگردانی به کف زمین. برای همین بود که جایش را با پزشک دیگری عوض کرد و به درمانگاه همکفی در کرج کوچ کرد.
پزشک جایگزینْ انیشتین دوستداشتنی ما بود.
آنوقتها با همه جذابیت و مهری که برایم داشت شباهت چهرهاش را به انیشتین تشخیص نمیدادم. من خیلی سرما نمیخورم و طبیعی است که مشتری دائمش نبودم. اما همان خاطرههای اندکی که از بیماری و مراجعه به او دارم خالی از درد و ناراحتی مریضی است. هنوز صدایش و آن جمله معروف و بهیادماندنیاش در گوشم هست که میپرسید:
«خب چی بنویسم؟»
بله درست نوشتم. دکتری که از بیمارش سؤال میکرد چی برایش بنویسد. نه اینکه خودش بلد نباشد، ولی همیشه انتخاب بین قرص و شربت و آمپول را اگر قضیه آنقدرها هم حاد نبود به انتخاب بیمارش میگذاشت. اگر هم دارویی میخواستیم که هیچ داروخانهای بدون نسخه به ما نمیداد، برایمان مینوشت.
برخلاف پزشکهای دیگر که با ورود به مطبشان توگویی به محضر پادشاهی قدرقدرت و والامقام نائل میشوی، مطب دکتر انیشتین نقطه امن و آسایش روان تو بود. میدانستی که پیش او میروی که خوب شوی.
شاید شنیده باشید که میگویند فلان دکتر دستش شفاست و یا نفسش حق است. اگر این حقیقت داشته باشد میتوانم به جرأت بگویم که دست دکتر انیشتین ما بهدلیل همان خلقوخوی آرام و خوبشنیدن بیمار و آدمحسابکردنش جدیجدی «شفا» بود.
خدا بیامرزدش. سالها بعد شنیدم که چند وقت بعد از جابهجایی دوباره از درمانگاه کوچک محله فوت شده.
در اینترنت خیلی گشتم تا بلکه عکسی یا نشانی از او پیدا کنم. دکتر «چینیچیان»های زیادی بودند اما هیچکدام انیشتین ما نبود.
آخرین دیدگاهها