شاپرک خانوم

خیلی بعیده دهه پنجاهی یا شصتی باشی و شهر قصه گوش نداده باشی. قصه خاله سوسکه، فیلی که دندونش درد می‌کرد، موش عاشق، روباه پیر و مکار… اما شاید کمتر کسی قصه شاپرک‌ خانوم رو یادش باشه. که اونم درست مثل شهر قصه یادگار بیژن مفیده. چند روز پیش به پیشنهاد دوستی نمایش‌نامه صوتی شاپرک خانوم رو گوش دادم. می‌تونم بگم یه قصه همه‌چی‌تمام. اجرای حرفه‌ای بیژن و بهمن مفید، سوسن مقصودلو، فهیمه راستکار، رضا رویگری، جمشید گرگین، سیروس ابراهیم‌زاده تامی و سحر؛ دیالوگ‌های عالی؛ پلات داستانی تمیز و استفاده درست و بجا از عناصر داستانی مثل تمثیل، تشخص و آشنایی‌زدایی از ویژگی‌های این نمایش‌نامه صوتیه.



بیژن مفید شاپرک‌ خانوم رو سال ۵۰ روی صحنه برد و هیچ ویدئویی هم به‌جا نمونده. ظاهرا تابستان همین امسال در کانون پرورش فکری اجرا شده که طبیعتا به پای اجرای قدیمی نرسیده.

توی این قصه هم مثل بقیه آثار مفید می‌شه چندلایه‌گی داستان و نگاه تند اجتماعی رو تشخیص داد. بعضی‌ها شاپرک خانوم رو خیلی شبیه به ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی می‌دونند و تلاش شاپرک ‌خانوم رو برای رهایی از تاریکی و رسیدن به نور به تقلای ماهی سیاه برای رسیدن به آب‌های آزاد شباهت می‌دن.

برای خود من، قصه شاپرک خانوم شبیه به یه جور سفر قهرمانیه -هرچند که شخصیتی کاملا سفیده و ابعاد خاکستری‌ شاپرک تو قصه هیچ نمودی ندارند و همین نکته وجه تمایز اصلیش با سفر قهرمانیه. شاپرک خانوم، جداشده از باغ سبز و پرنور، توی دالون تاریک گیر تارهای عنکبوت زشت و پیر، سفری رو شروع می‌کنه که توی هر منزلگاه بخشی از زیبایی ظاهریش رو با مهربانی و سخاوت به دیگران می‌بخشه و درنهایت خودش رو به کام مرگ می‌سپره درحالی‌که هنوز دلش برای دیدار دوباره آفتاب می‌تپه. و رستگاری نمادین قصه درست همین‌جا خودش رو نمایان می‌کنه.

یک ساعت گوش‌دادن به شاپرک‌خانوم تو این روزها و شب‌های خانه‌مانی می‌تونه لذت‌‌بخش باشه.

از سایت نوار یا استودیوی صدای همراه می‌شه این نمایش‌نامه صوتی رو دریافت کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط