روزنگاشت

الاکلنگ همواره در بازی است

دوباره چند روز در نوشتن فاصله افتاد. گاهی هیچ حرفی ندارم برای نوشتن و همین نداشتن‌ها وقتی پی‌درپی می‌شود ناگهان فاصله‌ زیادی می‌افتد و آن‌وقت

ادامه مطلب »
اثر مودیلیانی نقاش

زنجیر را بباف و رها کن

مودیلیانی نقاش در نامه‌ای به اسکار گی‌لیا نوشته: «دوست عزیزم! من می‌نویسم تا خودم را بر تو نمایان سازم و خودم را نیز به خودم

ادامه مطلب »

لکه‌های خاکستری

از این روزهای تکراری، از این همه زنجیرهای پیوسته بیداری، خوردن، خوابیدن، حرف‌های تکراری، جاها و آدم‌های تکراری چه چیزی حاصل می‌شود؟‌ از شب‌هایی که

ادامه مطلب »

دایره گفت و شنود و گوی!

دیروز رفیق شفیقی پیام داد که امروز هم‌دیگر را ببینیم، گفتم حتما. قرار گذاشتیم و کافه‌ای رفتیم و گپ زدیم و بعد کمی قدم زدیم

ادامه مطلب »

من دن کیشوتم را دوست دارم

از وقتی که یادداشت‌های روزانه را ازسر گرفته‌‌ام، و مخصوصا اینکه آن‌ها را هر روز منتشر می‌کنم، منتقد درونم اسمم را دن کیشوت گذاشته و

ادامه مطلب »

تردید؛ انتخاب؛ حرکت

گاهی تردید مثل خرچنگی با ناخن‌های تیز و تنی لزج می‌افتد به جان آدم، آن‌هم در دوراهی‌ها و گاه چندراهه‌هایی که پاهایت در انتخابشان سست

ادامه مطلب »