تاریخ من کلمات من است
با اینکه این یکی دو روز را تقریبا خوب خوابیدهام، امروز باز هم کسلم. حدس میزنم دلیلی بهجز تنظیم خواب یا بدخوابی داشته باشد. هرچه
با اینکه این یکی دو روز را تقریبا خوب خوابیدهام، امروز باز هم کسلم. حدس میزنم دلیلی بهجز تنظیم خواب یا بدخوابی داشته باشد. هرچه
نوشتن هم یکی از آن لذتهای شیرین و وصفناپذیر است؛ درست شبیه به لحظهای که روی صخرهای ایستادهای و همه تن و جانت را سپردهای به باد کوهستان… وقتی مینویسم، سرشارم از اشتیاق، آرامش و احساس شگفتی که از آفریدن واژهها و رقصدادنشان مییابم. شکلی از رهایی که من را از مصرفکننده بودن و دنبالهروی از کلیشههای مانده و پوسیده به کشف شمایلی تازه از کلام و بیان احساس و اندیشه میرساند.
انگار خاصیت چهلسالگی به بعد است که آدم شروع میکند به دوستداشتن بیشتر خودش. میفهمد پشت هیاهوی پرطمطراق جهان هیچ نیست. تازه دوزاریاش میافتد که آنقدرها وقت ندارد که درگیر فلسفههای التقاطی و مکاتب اجتهادی و معناهای امتزاجی شود. شاخهبهشاخه دست میبرد به هَرَسکردن، دوریجستن از میل به میوهچینی و نزدیکترشدن به تنه و ریشه. کمکم از شتاب زیستن کم میکند و کممصرفتر میشود. طبیعتتر میشود؛ نه اینکه اسیر شعارهای خوشآبورنگ روز شود در حفظ طبیعت… نه… اصلا خودش طبیعت میشود. راحت بگویم: طبیعت خودش را پیدا میکند.
زیورآلات و دستسازههای چوبی کرگدن *** بهترین انتخابها با طرحهای تک و تکرارنشدنی برای هدیهدادن*** رد کردن
آخرین دیدگاهها