وقتی شروع به مکاشفه و جستوجو درباره روایت شخصی کردم، به نوشتهای از هانا آرنت برخوردم که تکانم داد. در کتاب زندگی روایت است نوشته ژولیا کریستوا، آرنت امکان بازنمایی زندگی و مرگ را در روایت نوعی تجربه انسانی و متمایز از حیوانیت و درنتیجه روایت را کنشگری انسانی میداند.
یووال نوح هراری هم در کتاب انسان خردمند از انقلاب شناختی مینویسد و اشاره ضمنی دارد بر اینکه آنچه انسانهای اولیه را از حیوانات رقیب خود در نزاع بقا جدا کرد، قدرت تخیل، تصور، اسطورهسازی و روایتگری است.
تفسیر معنوی از جهان مختص انسان است و در هر تفسیر که ویژگی مغز تطوریافته اوست، معنا و کارکردی را به جهان میبخشد و در پی آن عملی را درپیش میگیرد. برداشت من از کنشگری انسانیِ روایت از آرنت اینگونه است. جایی که بیان و بازنمایی درک انسانی از وقایع، پدیدهها و تجربههایش از صافی خود او عبور میکند و حاصل آن خلقی تازه است. انسان برخلاف موجودات دیگر میتواند بر ضد غریزه عمل کند و امکانهای جدیدی را به زندگی و تجربه زیستن ببخشد؛ یعنی وجه خلاقی دارد که در برابر وجه سرشتی و جبریاش قرار میگیرد.
«و مرد آنگاه آگاه شود که نِبِشتن گیرد، و بداند که پهنای کار چیست.»
بیهقی
نوشتن در عالیترین کارکرد آن برای من آگاهشدن ازخویشتن است. وقتی مینویسم، پهنای باند خودم را از اندیشه تا عمل، از شک تا یقین، از تسلیم تا انتخاب کشف میکنم و با این مکاشفه میتوانم بازی زندگی را پیش ببرم.
نوشتن شهامت پرتاب سنگ و لِیلِیکردن را روی خانههای بازی به من میدهد. بهجای تردیدها و شکایتها از جبر ناگزیر، بهجای چروکیدن لای میلههای قفس، نفسی برای تازهشدن و پری برای رهایی میدهد.
حاصل همه دریافتها و تجربههایم را از نوشتن و پیمودن در مسیر آن -که تمامی ندارد- در طراحی مدل سادهای برای نوشتن بهکار گرفتهام. راه تسهیلگری را بهجای آموزش انتخاب کردهام تا تجربهای پیوسته پویا و دوجانبه با هنرجویانم ایجاد شود. این روش که برپایه چهار مرحله است به ما فرصت میدهد تا در کنار هم با هنر درنگ و تأمل، هنر دریافت جهان، هنر ثبت و هنر عَرضه دستورزی کنیم. محدودیت سنی برای این روش وجود ندارد. اما شکل تعامل و تسهیلگری بر اساس هنرجو تعریف میشود.
آخرین دیدگاهها