بهانه نوشتن
او شد بهانه من برای ازسرگرفتن رویای نوشتن، بیآنکه خود بداند. هزاران کیلومتر فاصله داشتیم. او هر روز در دنیای مجهول پر از سوالهای بیجوابش گمتر میشد و من او را در مرکز جهان داستانهایم نشانده بودم و خاطرات و تصاویر آدمهای عجیب کودکی را در گردونه خیال میچرخاندم…
آخرین دیدگاهها