
بهتماشای آدمها
کمرگاه این دوربرگردان، درست روی دهان باز تونل پررفتوآمد و روی تکه هلالیشکل پیادهرو، آدمهای زیادی را از پنجره تماشا میکنم. سالخوردگانی که موقع ردشدن
کمرگاه این دوربرگردان، درست روی دهان باز تونل پررفتوآمد و روی تکه هلالیشکل پیادهرو، آدمهای زیادی را از پنجره تماشا میکنم. سالخوردگانی که موقع ردشدن
شهر خفته، نیمبیدار در دل سوسوی لرزان، آخرین نای شب تبدار شهر مرگآلوده شهر من تهرانِ بیصاحب در برم خمیازههای بیرمق برمیکشد نیمغران روی میگردم
اینجا که من هستم، ناف جدید تهران است. این ناف تهران هم خودش محل بحث و کرکریخوانی است. گویا در تهران قدیم لوطیهای ساکن در
آخرین دیدگاهها