من دن کیشوتم را دوست دارم
از وقتی که یادداشتهای روزانه را ازسر گرفتهام، و مخصوصا اینکه آنها را هر روز منتشر میکنم، منتقد درونم اسمم را دن کیشوت گذاشته و
از وقتی که یادداشتهای روزانه را ازسر گرفتهام، و مخصوصا اینکه آنها را هر روز منتشر میکنم، منتقد درونم اسمم را دن کیشوت گذاشته و
انگار خاصیت چهلسالگی به بعد است که آدم شروع میکند به دوستداشتن بیشتر خودش. میفهمد پشت هیاهوی پرطمطراق جهان هیچ نیست. تازه دوزاریاش میافتد که آنقدرها وقت ندارد که درگیر فلسفههای التقاطی و مکاتب اجتهادی و معناهای امتزاجی شود. شاخهبهشاخه دست میبرد به هَرَسکردن، دوریجستن از میل به میوهچینی و نزدیکترشدن به تنه و ریشه. کمکم از شتاب زیستن کم میکند و کممصرفتر میشود. طبیعتتر میشود؛ نه اینکه اسیر شعارهای خوشآبورنگ روز شود در حفظ طبیعت… نه… اصلا خودش طبیعت میشود. راحت بگویم: طبیعت خودش را پیدا میکند.
زیورآلات و دستسازههای چوبی کرگدن *** بهترین انتخابها با طرحهای تک و تکرارنشدنی برای هدیهدادن*** رد کردن
آخرین دیدگاهها