نویسندگی برای فبک؛ نوشتن برای اندیشیدن
اولین کتاب داستانی که خواهرم برایم خرید، همان قصه آشنای شنگول و منگول و حبه انگور بود. با این تفاوت که قهرمانهای آن بهجای بزبزقندی
اولین کتاب داستانی که خواهرم برایم خرید، همان قصه آشنای شنگول و منگول و حبه انگور بود. با این تفاوت که قهرمانهای آن بهجای بزبزقندی
تو بخوان شعر، تو بخوان رویا و وهم سرگردان، اما من نه میخوانم و نه نامی برایش میگذارم. من «آن» را زندگی میکنم و در این زیستنِ مدام از حضیض به اوج در سفرم.
انگار خاصیت چهلسالگی به بعد است که آدم شروع میکند به دوستداشتن بیشتر خودش. میفهمد پشت هیاهوی پرطمطراق جهان هیچ نیست. تازه دوزاریاش میافتد که آنقدرها وقت ندارد که درگیر فلسفههای التقاطی و مکاتب اجتهادی و معناهای امتزاجی شود. شاخهبهشاخه دست میبرد به هَرَسکردن، دوریجستن از میل به میوهچینی و نزدیکترشدن به تنه و ریشه. کمکم از شتاب زیستن کم میکند و کممصرفتر میشود. طبیعتتر میشود؛ نه اینکه اسیر شعارهای خوشآبورنگ روز شود در حفظ طبیعت… نه… اصلا خودش طبیعت میشود. راحت بگویم: طبیعت خودش را پیدا میکند.
زیورآلات و دستسازههای چوبی کرگدن *** بهترین انتخابها با طرحهای تک و تکرارنشدنی برای هدیهدادن*** رد کردن
آخرین دیدگاهها