نامههای من و پول (قسمت ۳۹): دایرههای بیشمار در دل دایره اعظم
هر کدام از ما دایره منحصربهفرد خویش را در چرخههای آفرینش، حیات و ممات داراست. دایرههایی که بیشمارند و همگی در دل یک دایرهاند. پول
هر کدام از ما دایره منحصربهفرد خویش را در چرخههای آفرینش، حیات و ممات داراست. دایرههایی که بیشمارند و همگی در دل یک دایرهاند. پول
درود بر حمیرای عزیزم نامهای پر مغز و بسیار جالب برای من فرستادی. این سطح از دانش و قلم تو برای من بسیار ارزنده است
نمیدانم دوستی و رفاقت من چه سودی به حال تو دارد ولی با درمیانگذاشتن حرفهایت با من به من فرصت تازهای میدهی تا از دغدغههای
زندگی کردن چیزی است که انسان را در آن چیز متبحر میکند و پر از نتیجه میشود. حتی هیتلر، اسکندر، سزار و غیره این کار
«تفکر خلاق حس داشتن ثروتی درونی را در انسان پدید میآورد. چنین شیوهای اعتمادبهنفس میآفریند… … ارزش درونی اصلیترین مزیت فردی است…» جناب ثروت خطاب
برای آنکه پول رفیقت شود، او را بشناس برای آنکه ثروت همنشین تو شود، خودت باش و برای آنکه برکت در زندگیات جاری شود، شکرگزار
در معیت فرزند خلفتان پول و همسر گرامیتان ثروت، در پیادهرویهای فرحبخش با الهه سلامت، در گپوگفتهای دلنشین با پیر فرزانه آگاهی و سایهای بر
درود بر حمیرای عزیز من به شدت مشتاق نامههای پر مهرت هستم. دیروز که نامهای ندادم به نظرم آمد که باید منتظر نامه بعدی تو
پول عزیزم درجه سرور و شادی من از دیدن نامهات از چهل و دو بالاتر است. مبتلایم کردی! رفیق خوبم، خوشحالم که بعد از آن
درود بر حمیرای عزیز پس از چند روز غیبت، سلام و سلامتی بر تو ای دوست. امیدوارم که حالت از احوالات دنیا به تنگ نیامده
انگار خاصیت چهلسالگی به بعد است که آدم شروع میکند به دوستداشتن بیشتر خودش. میفهمد پشت هیاهوی پرطمطراق جهان هیچ نیست. تازه دوزاریاش میافتد که آنقدرها وقت ندارد که درگیر فلسفههای التقاطی و مکاتب اجتهادی و معناهای امتزاجی شود. شاخهبهشاخه دست میبرد به هَرَسکردن، دوریجستن از میل به میوهچینی و نزدیکترشدن به تنه و ریشه. کمکم از شتاب زیستن کم میکند و کممصرفتر میشود. طبیعتتر میشود؛ نه اینکه اسیر شعارهای خوشآبورنگ روز شود در حفظ طبیعت… نه… اصلا خودش طبیعت میشود. راحت بگویم: طبیعت خودش را پیدا میکند.
زیورآلات و دستسازههای چوبی کرگدن *** بهترین انتخابها با طرحهای تک و تکرارنشدنی برای هدیهدادن*** رد کردن
آخرین دیدگاهها