نامههای من و پول (قسمت ۳۸): طلوع را ببین
ناگهان زدم زیر خنده که من چقدر وقت خود را صرف آن کردم که نتایج خودم را با دیگران مقایسه کنم و خودم را فراموش
ناگهان زدم زیر خنده که من چقدر وقت خود را صرف آن کردم که نتایج خودم را با دیگران مقایسه کنم و خودم را فراموش
درود بر حمیرای عزیزم نامهای پر مغز و بسیار جالب برای من فرستادی. این سطح از دانش و قلم تو برای من بسیار ارزنده است
در حقیقت آنها چارهای ندارند جز ایجاد کثافت و بدبختی با پول چون شبانهروز این فکر را در خود پرورش دادهاند… درود بر حمیرای عزیز
من این را با تمام وجود درک کردم که مشکلات من ارزشمند هستند و حتما باید به آنها رسیدگی کنم چون من ارزشمند هستم. درود
همانند موسیقی که جایی سکوت را انتخاب میکند تا کامل باشد، گاهی در بنا و معماری نباید ساخت تا طرح کامل باشد. درود بر حمیرای
زندگی کردن چیزی است که انسان را در آن چیز متبحر میکند و پر از نتیجه میشود. حتی هیتلر، اسکندر، سزار و غیره این کار
درود بر سرکار خانم وارسته سپاس فراوان از نامه پر مهر شما. به صلاحدید اینجانب تصمیم به آن شد که این نامه را از جانب
درود بر حمیرای عزیز سال نو خورشیدی بر شما میمون باد. این نامه از طرف خاندانْ برای شما ارسال میشود و به همین دلیل لحن
درود بر حمیرای عزیز من به شدت مشتاق نامههای پر مهرت هستم. دیروز که نامهای ندادم به نظرم آمد که باید منتظر نامه بعدی تو
درود بر حمیرای عزیز پس از چند روز غیبت، سلام و سلامتی بر تو ای دوست. امیدوارم که حالت از احوالات دنیا به تنگ نیامده
انگار خاصیت چهلسالگی به بعد است که آدم شروع میکند به دوستداشتن بیشتر خودش. میفهمد پشت هیاهوی پرطمطراق جهان هیچ نیست. تازه دوزاریاش میافتد که آنقدرها وقت ندارد که درگیر فلسفههای التقاطی و مکاتب اجتهادی و معناهای امتزاجی شود. شاخهبهشاخه دست میبرد به هَرَسکردن، دوریجستن از میل به میوهچینی و نزدیکترشدن به تنه و ریشه. کمکم از شتاب زیستن کم میکند و کممصرفتر میشود. طبیعتتر میشود؛ نه اینکه اسیر شعارهای خوشآبورنگ روز شود در حفظ طبیعت… نه… اصلا خودش طبیعت میشود. راحت بگویم: طبیعت خودش را پیدا میکند.
زیورآلات و دستسازههای چوبی کرگدن *** بهترین انتخابها با طرحهای تک و تکرارنشدنی برای هدیهدادن*** رد کردن
آخرین دیدگاهها