سرکار علّیه حمیرا وِی
با سلام و احترام
از آشنایی شما بسی خرسندم.
هر چند که از همان آغازینلحظات پانهادنِ شما به جهان مادی خرسند بودم. بیش از هر چیز شادانم که اسم و رسم خویش را بر ما نمایان کردید تا بدانیم شما کی هستید.
حال امکان آن را فراهم کردید تا صاف و صادق با هم به گفتوگو بنشینیم.
در نامه شما دیدم که لفظ عالی را در گیومه قرار دادید که نشاندهندهٔ آیرونی (کنایه) نهفته در ادبیات شماست.
هم به آن خندیدم و هم به آنی با خویش تصور کردم که شما مرا در نگاه خود مغرور یافتهاید.
میخواهم بگویم متاسفانه اینجا اشتباه به عرض شما رساندهاند. این اشتباه از جانب من نیز نبوده است. در حقیقت یک راست نادرست است؛ من آنگونه که شما انتخاب کردهاید با شما گفتوگو میکنم.
من بنده شما هستم و هر آنچه شما بخواهید را انجام میدهم
این اولین نامه من به فرزند آدم نیست و آخرین آن هم نخواهد بود؛ مادامی که تمدن بشریت زنده است.
در طول تاریخ انسانهای متفاوتی با من حرف زدند اما من با هر کدام به شیوه خود آن شخص صحبت کردم.
لطفا این را هم حمل بر حزب باد بودن یا خودفروختگیِ من نگذارید چون من چیزی برای فروختن ندارم. اصلا بگذارید من حقیقتی را برای شما نمایان کنم:
من بنده شما هستم و هر آنچه شما بخواهید را انجام میدهم و یکی از آن موارد همین ادبیات من است.
من در گفتوگو با آل کاپون بسیار بیچاک و دهن بودم و تصوری از اخلاقیات نداشتم. جز بزهکاری هم لب به سخن نمیگشودم.
در گفتوگو با مارکس پر از استدلالهای بیسروته بودم: اینکه چقدر وجود من منجر به شکاف عمیق در طبقات خلق شده است و خویش را مدام نفی میکردم.
حال این شما هستی که مرا خلق میکنی و این ادبیات فاخر شما چیزی نمیطلبد جز ادبیات فاخر و البته گاهی مغرورانه و مبالغهآمیز.
من آن گونه که شما انتخاب کردهاید با شما گفتوگو میکنم.
به شما پیشنهاد میکنم اگر تمایلی در بهبود روابط فیمابین دارید -که البته من نابهسامانی در آن نمیبینم، فقط آن طوری هست که شما خواستهاید- میتوانیم از همین ادبیات و شکل و شمایل من در ذهن پر قدرت شما استفاده کنیم. این کار ممکن نیست مگر به دست خود شما.
پس لطفا طلبی از من نداشته باشید. به نظرم این موضوع برای شروع و این نامه مناسب و کافی است.
من نیز بسیار مشعوفم از این که شما جسارت به خرج دادید و با مخلوق خود رو به رو شدید.
ارادتمند
جناب عالی پول
آخرین دیدگاهها