اولین کلاژ من در طبیعت
در کنار نوجوانهای مدرسه ما
هوای بهاری کوهستان، نوجوانهای پرانرژی و بازیگوش، آب و درخت و صخره و شاخههای خشکیده و تبر و اره و… باران ملایم و موافق بهاری.
موضوع کلاژ خشم بود. باید شخص، اتفاق یا مسئلهای «تومُخی» را یادمان میآوردیم که باعث خشم ما شده و بعد با کمک موادی که از دوروبرمان جمع کرده بودیم، از برگ و سنگ و پوست درخت و… با کمک رنگ و چسب و قیچی کلاژ میساختیم:
تبدیل احساس خشم به هنر!
کلی رنگبازی کردیم، خطخطی کردیم، کَلکَل کردیم، خندیدیم و گذاشتیم تا قطرههای باران رنگهای حجیم روی بوم را بیشتر بههم بریزد.
کلاژم را دوست دارم. حجم رنگهای بههمآمیختهاش، آشفتگی و طغیان اجزایش و مهمتر از همه آن ساقه سبز و نازکآرای سمت راست که از آن اتفاق ناخوشایند جلوی چشمانم برای همیشه در ذهنم میماند.
آخرین دیدگاهها