چه دانمهای بسیار است لیکن من نمیدانم
امروز بیش از هر چیز به تعدیل فکر میکنم. احساس خطر جدی میکنم از اینکه نکند اشتغال جدیدم، که همین امروز مدارک را برای تنظیم
امروز بیش از هر چیز به تعدیل فکر میکنم. احساس خطر جدی میکنم از اینکه نکند اشتغال جدیدم، که همین امروز مدارک را برای تنظیم
در ادامه مکاشفات درباره اولویتهاو رسیدگی به آنها، دیشب به سمیناری آنلاین درباره تبلیغات دعوت شده بودم و در آن شرکت کردم. حدود یک ساعت
ساعتهای اولیه روز، برای من که آدم سحرخیزی نیستم، هر دو حالت کرختی و اضطراب شروع را باهم دارد. از یک طرف باید بر انفعال
از امروز یک برنامه غذایی دقیق را شروع کردهام. اسمش را رژیم گذاشتهاند نه؟ میگویند رژیم بگیر قبل از اینکه رژیم تو را بگیرد! این
امروز روزی دیگر است. آغازی دیگر در مسیری پر از آغازها و فرودها و فرازها. در مسیری پر از ایستادنها بهانتظار، زمینخوردنها از ناامیدی، برنشستنها
نه رنگی از بیهودگی در آن هست نه کرختی ولی به ژرفای خود اندوه، تنهاست. و با نفوذ بیچونوچرای تنهایی سیال است در دریای خیال
بر جهان هر عارفی بگذشت خندید و برفت خنده کوتاه گل را در گلستان دید و رفت آنقدر این بیت را در گوگل و گنجور
«بهعنوان یک انسان، عظمت ما در تواناییمان برای بازسازی جهان نیست؛ این توهم عصر اتمی است. بلکه در این است که میتوانیم خودمان را از
تمام شب را نخوابید. به جز یک ساعت و نیم بعد از اینکه ساعت ۳ صبح از فرط حرارت تنش دوش گرفت. تمام شب را
دو سال پیش که سند خانه پدری را دودستی دادیم دست معمار حریص و ساختمان قدیمی و نقلی دوطبقهمان را رها کردیم، با پول کمی
انگار خاصیت چهلسالگی به بعد است که آدم شروع میکند به دوستداشتن بیشتر خودش. میفهمد پشت هیاهوی پرطمطراق جهان هیچ نیست. تازه دوزاریاش میافتد که آنقدرها وقت ندارد که درگیر فلسفههای التقاطی و مکاتب اجتهادی و معناهای امتزاجی شود. شاخهبهشاخه دست میبرد به هَرَسکردن، دوریجستن از میل به میوهچینی و نزدیکترشدن به تنه و ریشه. کمکم از شتاب زیستن کم میکند و کممصرفتر میشود. طبیعتتر میشود؛ نه اینکه اسیر شعارهای خوشآبورنگ روز شود در حفظ طبیعت… نه… اصلا خودش طبیعت میشود. راحت بگویم: طبیعت خودش را پیدا میکند.
زیورآلات و دستسازههای چوبی کرگدن *** بهترین انتخابها با طرحهای تک و تکرارنشدنی برای هدیهدادن*** رد کردن
آخرین دیدگاهها